۱۳۸۹/۰۲/۲۶

ملامتم نکن




ملامتم نکن
خسته ام. می فهمی؟
دیگر قناری ندارم که هنگام تمیز کردن قفسهاشان
شاد شوم.
ملامتم نکن
در آغوشم نیستی که جریان خونم را احساس کنی
ملامتم نکن
کسی احساسم را درک نکرده که در آغوشم گیرد
فقط ساکت باش
زودباش
بگذار ببوسمت
هیچکس نیست
یادت باشد
اینجا شانزه لیزه نیست


بیست و ششم اردیبهشت هشتاد و نه

هیچ نظری موجود نیست :

ارسال یک نظر