۱۳۸۸/۰۵/۱۱

گندم وحشی


گرچه زمان و مکان و شیاطین مرا از بودن دور کردند ولی همیشه عاشق خواهم ماند . عشق نیرویی است که آسمانها را در دلم حبس کرد و دریاهارا بر چشمانم چیره ساخت و بادها را در سینه ام حبس کرد و کوهها را زیر پایم شکست داد. عشق را شروعی است پایان ناپذیر و پایانیست ممتد که نا پیدا انتهاست هیچ نخواهم گفت تا زمانی که دل و روح و قلبم به فغان آید و هیچ نخواهم جست تا زمانی که عشق ثمر بخشد و آنگاه جوانه های گندم وحشی را از درونم احساس خواهم کرد و با خود خواهم خواند که ای مردم بروید کنار تا رد شوم من آنی هستم که زندگی را عاشق کردم و خود را معشوق