۱۳۹۲/۰۸/۲۱

بچگیهام




بچگیهامو خیلی دوس دارم
ولی عادت نمیذاره
مثل یک زندانی که عادت به میله ها داره
مثل یک بره، که داره عادت شادی
من عادتی دارم
که یک زندانی، یک اسیرو یک ملخ داره
من کودکی هستم
که عادت به بزرگی داره
عادت خیلی بزرگی
بزرگیهام قفس داره
که تو قلبش
بچه ای به اسم من داره
بچگیهامو خیلی دوس دارم
بچه ها رو خیلی دوس دارم
بچه ها رو خیلی دوس دارم

آبان ٩٢

۱۳۹۲/۰۶/۰۶

بچه ام من

من وقتی بچه بودم بیشتر از الان حالیم بود
من بچه که بودم، بزرگ بودم
من بزرگ بودم، چون بچه بودم
من الان که بزرگم، خیلی بچه ام
تو بگو خیلی بچه ای
قبول دارم
خیلی بچه ام
بچه ام من
بچه ام من
[خسته ام من
خسته ام من
مثل مرغ بال و پر شکسته ام من
خسته از دست غریبه
خسته از هر آشنایم
خسته از جور زمانه
خسته از خلق خدایم
خسته ام من خسته ام من
مثل مرغ بال و پر شکسته ام من
سالها کنج قفس نشسته ام من
....]

۱۳۹۲/۰۵/۲۵

تابو

تابوی عکس و فیلم خانوادگی شکسته شده و بنیان جامعه اکنون شیر نکردن فیلم و عکس خصوصی را تابو فرض می کند. افراد چنان عکسهای خانوادگی را در اینترنت شیر میکنند که شیطان هم جراتش را نداشت. چنان بد فرهنگی بر زندگی ما حکم فرما شده است که همه افراد علی الخصوص دختران را وادار میکند با فول آرایش و با سوپر مکاپینگ و فشنیسم شگفت انگیزی عکسهایی از خود را در اینترنت شیر کنند که جد و ریشه عمه روحشان هم در قبر به ویبره بیفتد.

دیگر هیچ پسری آرزوی دیدن روی و فلان مکان های دختر مورد علاقه اش را به گور نمی برد چون هر چه بخواهد آماده و مهیاست