۱۳۸۸/۰۷/۲۸

چکه

هوا سرد است
گرچه روحم قندیل بسته است
ولی از سرش می چکد
مرده ام من پیش ازاین
کنج تنت
برده ام من پیش ازین حالت را
کنج آغوشم
تنت را ارزانیم کن
تا بسازم قالبی از آن
که
زمستان نزدیک است
چکه هایم را جمع خواهم کرد
وتزریق خواهم کرد در تو
چه صفایی دارد
در زمستان
با گرمای تنت
ذوب شوم
تزریق شوم در تو

هیچ نظری موجود نیست :

ارسال یک نظر