۱۳۸۸/۱۱/۱۱

در انتظار یک قاصدک




سنگ خیلی تنهاست ولی باید با سنگها هم لطیف رفتار کرد که مبادا دلشان بشکند. من سنگم ولی نگاهی نخواهم کرد که دلی بلرزد و حرفی نخواهم زد که بر بخورد. روز و روزگار خوش است فقط دل ما دل نیست. جواب کین را با مهر و جواب دورنگی را با صداقت خواهم داد. در برابر فریادها سکوت خواهم کرد و برای سیاهی نور خواهم پاشید. هیچگاه چشمه روستای گنزنق را فراموش نمی کنم از چشمه ها درس خروش خواهم گرفت و از آسمان رسم پاک زیستن چون برای درس گرفتن و درس دادن آمده ام نه برای تکرار اشتباهات. یادم باشد که زندگی را دوست دارم هرگاه ارزش زندگی یادم رفت به چشمان بی گناهی نگاه خواهم کرد که به راحتی کشته شد. گره تنهایی و دلتنگی به دست خودم باز خواهد شد فقط هیچگاه نباید لرزش دلم را پنهان کنم و اگر پنهان کردم از تنهایی شکوه نخواهم کرد.نباید از راستی ترسید حتی اگر به قیمت تنهایی ام تمام شود. زندگی خیلی زیباست و زیباتر از آن آموختن زندگی از کودکان. یادمان باشد خیلی چیزها را فقط می توان از کودکان آموخت خواسته های کوچک و شادی های درونی و قلبی را فقط در کودکان دیدم. کاش بتوانم مثل کودک باشم. و پاکی کودکیم را دوباره به دست آورم. قبل از هر کاری به پیشانی ام خواهم زد تا بعدها با مشت به فرقم نکوبم. با کسی دشمنی نخواهم کرد شاید روزی دوستم شود. زندگی ارزش غصه خوردن ندارد فقط یادم باشد پل های پشت سرم را ویران نکنم. امید کسی را از او نخواهم گرفت شاید تنها چیزیست که دارد و باید بدانم آدمها همه ارزشمندند و همه می توانند مهربان و دلسوز باشند پس یادم باشد قلب کسی را نشکنم حتی اگر به قیمت جانم باشد. زمان بهترین درمان است پس هیچگاه خسته نخواهم شد ,چون عشق جادوی بودن است , من به این رسیده ام که باید معجزه قاصدکها را باور کرد

* عکس مربوط به سالهای دوریست که خاطره های بسیاری برایم دارد. در یک روز باران بود که این عکس رو گرفتیم

هیچ نظری موجود نیست :

ارسال یک نظر