من وقتی بچه بودم بیشتر از الان حالیم بود
من بچه که بودم، بزرگ بودم
من بزرگ بودم، چون بچه بودم
من الان که بزرگم، خیلی بچه ام
تو بگو خیلی بچه ای
قبول دارم
خیلی بچه ام
بچه ام من
بچه ام من
[خسته ام من
خسته ام من
مثل مرغ بال و پر شکسته ام من
خسته از دست غریبه
خسته از هر آشنایم
خسته از جور زمانه
خسته از خلق خدایم
خسته ام من خسته ام من
مثل مرغ بال و پر شکسته ام من
سالها کنج قفس نشسته ام من
....]
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر