امروز 21 آذر است. چند ساعت قبل به روزهایی که گذشت فکر کردم. اشک امروز سیری ناپذیر است و فردا عقل کش. من به چه باده ای مست شدم که باهیچ مرهم آرام نمیگیرم. سرسبزی من از کجا بود که امروز به خزان مبدل شد؟ هیچ مگذارم در خم ابروی کس بودن آزرده ام کند. ولیکن کرد. چه شب و روزها گذشت و امروز تمام گشت. به یاد خواهم داشت. که چگونه فریاد و گریه نصیبم شد. قطعا هیچ مرحمی بر این درد نیست جز خدا. به یاد خواهم داشت
بیست و یکم آذر سال 1387 شمسی . ساعت 01:23 بامداد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر